وقتی تو نیستی ...
شادی کلام نامفهومی ست !
و " دوستت میدارم " رازی ست
که در میان حنجره ام دق میکند
و من چگونه بی تو نگیرد دلم ؟
اینجا که ساعت وآیینه و هوا ... به تو معتادند ...
" حسین منزوی "
پ ن : من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته * امید رهایی نیست ، وقتی همه دیواریم !